زایلە - خانه ما در حلبچه روبروی خانه یکی از روسای مزدوران محلی (جاش) بود، مقر مزدوران در آنجا قرار داشت. زندگی در شهر متوقف شده بود و قوانین محله از سوی مزدوران تعیین میشد. اگر جوانی که وابسته به مزدوران نمیبود از کوچه آنها عبور میکرد، باید به آنها سلام میکرد. آنها نیز با توهین جواب سلام را میدادند، اگر هم سلام نمیکردند ۶ الی ۷ مزدوربە جان آن جوان میافتادند و نیمه جانش میکردند. دو گزینه پیش رو داشتیم که برای من یکی بدتر از دیگری بود. به همین دلیل اکثر اوقات منتظر میشدم تا مزدوران غذایشان را بخورند و یا به جای دیگری بروند، آنگاه با عجله خود را به خانه میرساندم، اگر کاری فوری برایم پیش میآمد و مجبور به خروج از خانه میشدم، گزینه دوم را به عنوان جام زهر انتخاب کرده و به آنها سلام میکردم. آنها نیز با تمسخر یا میخندیدند یا سکوت کردە و هیچ پاسخی نمیدادند. اکثر جوانان محله ما، طعم لگدها و کتکهای این مزدوران را به دلیل سلام نکردن! چشیدە بودند.
سلام بدون جواب هم بسیار تلخ بود!!
اما پایان بازی مهم بود؛ بنگرید، مزدوران نابود شدند و زندگی برای من ادامه داشت و زبانههای آتش کتک و لگدها به من نرسید.
مسئله کنونی بغداد و اربیل و قندیل و آنکارا همان مسئله ای است که در زندگی بر سر من آمد و بازگو کردم. اندکی از حاکمیت اربیل با پذیرش شروط اعلام شده، کم میشود، اما در صورتی که حاضر به پذیرش نباشد و سلام نکند، باید هزینه آن را پرداخت کند و تبعات این عدم پذیرش، متوجه ملت میشود، به همین دلیل برخی اوقات سلام از سر ناچاری است!!
توافق و سلام در راستای تامین حقوق مردم، بهتر از به وجود آمدن مجموعهای از مشکلات و مسائل و تنشها میباشد، به همین دلیل هیئتهایی که از اقلیم کردستان به بغداد میروند باید به این امر واقف باشند که در انتخاب میان تلخ و تلختر از سراجبار، تلختر، شیرین می نماید و این مشابه "مثلث مدور" است.
به هر حال این دو گزینه در سیاست وجود دارند، هر دو تلخ هستند، اما یکی کمتر از دیگری. مسئله قندیل و آنکارا نیز در چهارچوب همان تئوری میگنجد. قندیل پس از ۴۰ سال، گزینە سلام را انتخاب کرد. لگدهای بسیاری زد و لگدهای بسیاری را متحمل شد، اما منطق حاکم شد. آنچه در جاسنه روی داد، گزینه دوم بود، سلامی به آنکارا و یک منطق سیاسی عاقلانه بود. وگرنه افکار عمومی کردستان و قندیل و شمال کردستان، ویدیو غم بزرگ در رخسار دختر نازنین کرد را از یاد نمیبرند، زمانی که سلاح را از خود جدا کرده و به میانه آتش سوزان انداخت.
چقدر سنگین است!! چقدر دردناک است!! اما دردناکتر آن است که نتایج جنگ به جز ویرانی و کشت و کشتار چیزی نیست و در نهایت باید به یکدیگر سلام بکنند و میز مذاکرات و صلح را برگزینند، حال این سلام از سوی قندیل به آنکارا باشد و یا اربیل به بغداد. مهم این است که به "سلاح صلح" پناه ببریم، زیرا "صلح" سلاح مبارزات مسلحانه این عصر است.
این نیز به مانند "مثلث مدور" است